۰۹ تیر ۱۳۹۸

قدمهای اولیه در سیرکمال روحی (مرحله ابتدائی)

نظری اجمالی بر چهار مرحله دین   

س" .......شریعت راه را نشان می دهد، (در مرحله) طریقت راه را می پیماید، (در مرحله) معرفت تکلیفش را می فهمد که چه می خواهد، (در مرحله) حقیقت آن چیزی را که می خواست یافت." (استاد الهی-آثارالحق ۱- گفتار۵۴۳) س

هر دین حقیقی شامل مراحل، شریعت، طریقت، معرفت و حقیقت است. این مراحل در واقع مطابق با مراحل پیشرفت روحی می باشند. س
اساس شریعت در ادیان ابراهیمی در واقع همان ده فرمان موسی(ع) می باشد. عیسی(ع) همان ده فرمان را به عنوان اصول شریعت دین خود پذیرفت، اما با سختگیری و شدتی بیشتر. برای مثال او گفت اگر موسی عمل زنا را حرام می داند من فکر کردن در آن مورد (زنای فکری) را نیز حرام می دانم. در اسلام شدت عمل در این مورد بالا گرفت تا جایی که در برخی از کشورهای اسلامی از جمله در ایران (در سالهای اخیر) و در عربستان، مواردی از بریدن دست به علت دزدی، سنگسار به علت زنا و مواردی مشابه به وقوع پیوسته و در مطبوعات همان کشورها نیز به نظر عموم رسیده است. س
در هر سه دین ابراهیمی، بخصوص در یهودیت و اسلام، به آن ده فرمان ساده موسی، صدها تبصره افزوده شده است. حال آنکه در ادیان غیر ابراهیمی، برای مثال در دین زرتشت، همه قوانین شریعت در سه اصلِ گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک خلاصه می شود. البته باید توجه داشت در اینجا بحث بر سر ریتوالها و مناسک مذهبی نیست، زیرا هرکدام از مذاهب ادیان مختلف،چه ابراهیمی و چه غیر ابراهیمی، برای خود دارای آدابی متفاوت از دیگر مذاهب حتی در همان دین می باشند. برای مثال تفاوت در نحوه اجرای نماز، گرفتن وضو و تعداد رکعات نماز در دو مذهب شیعه و سنی، یا اختلافات ریتوالی مابین کاتولیک و پروتستان. از نظر اجرای مناسک، مابین مذاهب برخاسته از دین هندو نیز تفاوتات بیشماری قابل رویت است که در واقع همخوانی چندانی با اصول اولیه آن شریعت ندارند.س 
در هر حال در مرحله شریعت در هر دین، شخص باید بطور تعبدی و بی چون و چرا احکام را بپذیرد و انجام دهد. برای مثال یک کاتولیک که دوران اولیه یا همان شریعت را می گذراند نمی تواند مراسم عشاء ربانی را رد کند و آنرا بجای نیاورد، زیرا این امر جزو هفت آئین مقدس است. یا یک بانوی مسلمان، که با اراده و به تصمیم شخصی خودش و بدون اجبار، دین اسلام را پذیرفته است، نمی تواند بگوید من نماز را با لاک ناخن می خوانم. زیرا در این مرحله اجرای آن شریعت بدون اگر و اما و بحث می باشد.س 
گذراندن این دوره، بستگی به عوامل زیادی دارد که مهمترین آن، صداقت با آن دین است و اینکه آن احکام را از روی ایمان به انجام رساند. گاهی ممکن است مرحله شریعت، چندین زندگی زمینی بطول انجامد. عبادات این مرحله همگی جسمانی است.س
طی مسیر در این مرحله، شخص را از ".....فقط از اعمال زشت و ناپسند باز می دارد....." (استاد الهی- برهان الحق-صفحه ۱۳۹)س

پس از آنکه مرحله شریعت روحن به اتمام رسید و جوهر آن در روح حل شد، برای شخص، افکار و سئوالاتی پیش میاید که قبلن با آن آشنا نبود، کلن آنچه از دستورات شریعت برایش تعیین شده را کافی نمی بیند و همیشه بدنبال پاسخی برای سئوالات جدیدی است که در ذهنش نقش می بندد. گویی دیگر نمی تواند احکام را بطور جبری بپذیرد و برای آنها دلیل می خواهد. این نقطه، شروع مرحله ای از پیشرفت روح است که آن را مرحله طریقت می نامند. در این مرحله گذشته از آنکه شخص، به اصول اولیه ای که آموخته است(برای مثال همان ده فرمان) پایبند است، برای ارتباط با خدا از قیود عبادات جسمانی، کمی رسته و بطور عمیق تری معنویات را در ک می کند. تاثیر این مرحله آنکه"......عامل را وارسته از علایق دنیوی ، و دور از هوی و هوس شهوانی، و وسوسه نفسانی مینماید. ...." (استاد الهی- برهان الحق-صفحه ۱۴۰)س
عبور از این مرحله نیز در گرو عواملی چون صداقت و انجام عمل به نیت خداست. این مرحله نیز ممکن است چندین زندگی زمینی بطول انجامد.س

در مرحله معرفت، شخص تقریبن از همه امور ظاهری گذشته با حضور قلبی عمیق تری به توجه به مبدا خلقت می پردازد. در این مرحله او نفس خود را شناخته به مرحله جدیدی از خداشناسی راه یافته است. اثرات این مرحله آنکه " ....عامل از پایه ایمان به نتیجه اطمینان می رسد." (استاد الهی- برهان الحق-صفحه ۱۴۰)س

با اتمام این مرحله از پیشرفت روحی، روح وارد فضایی دیگرمی شود که بکلی از تعبد و قید و بند امور ظاهری رسته است. وی اینک به شناختی بسیار عمیق از خود، جهان هستی و خالق این جهان، دست یافته است و در چهارچوب همین مرحله است که در همه اعمال، افکار و نیات خود جز رضایت خدا چیزی نمی خواهد و نمی جوید. با این حال، تا زمانیکه به کسب کمال نایل نشده است، صفت ارتکاب خطا از وی زایل نشده است و حتی در این مرحله نیز امکان سقوط وجود دارد. اثرات این مرحله آنکه : " این مرحله را ، مقام حقیقت، و عالم لاهوتی گویند. چنین عابدی را، عابد فنا فی الله خوانند."   (استاد الهی- برهان الحق-صفحه ۱۴۱)س 

در همین کتاب در سطور بعدی همان صفحه، استاد الهی چنین می نویسد:س
س " البته این مقام لاهوتی نیز، منتهی به نشاُ هاهوتی می گردد و در آن نشاُ هاهوتی، سه مرحله دیگر برای سیرکمال هست. ..."س


اقدامات ابتدایی و لازم برای استحکام پروسه سیرکمال روحی
قدم اول:س
 گذراندن دوران شریعت در یکی از ادیان رسمی، س
این قدم از اساسی ترین قدمهای اولیه برای طی مسیر پختگی روحی می باشد. زیرا همانطور که گفته شد، اصول اساسی همه شرایع، همان ده فرمان موسی می باشد و در همه مراحل مابعد، لازم الاجراست. برای مثال یک انسان، هم در مرحله شریعت و هم در مرحله حقیقت ملزم به پرهیز از ایجاد رابطه غیر رسمی جنسی با نوع مخالف خود می باشد، با این تفاوت که شخص در مرحله حقیقت، چهار مرتبه بیشتر و جدی تر باید به این امر بپردازد. به همین ترتیب، لازم است تا نکاتی چون پرهیز از دروغ، دزدی و مانند آن، در مرحله شریعت آموخته شود و در هر چهار مرحله به موقع اجرا گذاشته شود. این است مفهوم شریعت. مَناسک هرمذهب، جزو فروعات آن محسوب می شوند:

قدم دوم:س
احساس نیاز و کشش به معنویت، س
حالتی است که با گذراندن مرحله فوق بوجود می آید. باید توجه داشت که هیچکس تنها نیست و همه ما بر اساس یک ساختار معنوی منسجم و کارآمد، تحت نظر می باشیم و مورد حمایت قرار می گیریم. از اینرو با اتمام یک مرحله، به مسیری دیگر که برای ادامه راه مفید است هدایت می شویم. برای مثال با یک گروه عرفانی ریشه دار، که مطابق درجه پیشرفت شخص باشد آشنا می شویم.س 
در این ارتباط باید بیاد داشت که نوع انسان، تا حدودی که مسئول اعمال خود شناخته شود، اختیاری می باشد، از اینرو هدایت شدن به یک راه معنوی صحیح که از طریق سیستم معنوی به انجام می رسد، کافی نیست و ما باید خودمان فعالانه در این مورد و مواردی که بدان اشاره خواهد شد کوشا باشیم. س

قدم سوم:س
درخواست کمک برای یافتن مسیری حقیقی،س
این امر معمولن بطورخودکار صورت می گیرد و تمایل درونی و حمایتهای معنوی، ما را برای پیدا کردن راه صحیح هدایت می کنند. علارغم آن، عده ای این تمایل خود را در دعا جای داده از خدا می خواهند که آنها را هدایت کند.س

راه های معنوی حقیقی 
در اینجا بیان یک واقعیت سودمند است و آن اینکه، یک راه حقیقی که قادر باشد ما را بسلامت و در زمان مقرر به انتهای مسیر برساند، در واقع یک پل نورانی می باشد که یک سر آن در جهان مادی ، میانه آن در جهان نیمه مادی (برزخ) و انتهای آن، به مبدا خلقت متصل است. این پل نورانی، در مراحل اولیه، از دید نوسفران پنهان است اما رهروان پیشرفته، حتی می توانند آن را مشاهده نمایند. باید توجه داشت که سیرکمال بدون اتصالِ صحیح معنوی غیر ممکن است. استاد الهی در این ارتباط می نویسد:س

س " سیرکمال اتصال میخواهد . مقام معنوی را با امور تصنعی ( مانند یوگا ) نمیتوان بدست آورد ....... باید حال اشراق به انسان دست بدهد ، و با آن اشراق، جلوۀ حقیقت را درک کند .آن عالم با جسم سروکار ندارد ، با روح سروکار دارد، باید روح را متوجه آن عالم کرد و وقتی چنین شد آن مبدأ خودش کارها را درست میکند . منکر راه آنها نیستم، ولی این راه سهل تر است و زوالش کمتر است . همینقدر که انسان فهمید باید توجه کند، بقیۀ کارها درست میشود ،عمده همان توجه اولیه است . س............. فرق است بین اتصال به وحدت ازطریق یوگا و جهش معنوی که یکباره جسم را تصفیه میکند . یوگیها وقتی این راهها را رفتند، مجبورند آن راه حقیقت را بگیرند تا به کمال برسند؛ چون راه حقیقت یکی بیشتر نیست. پس هرکس بخواهد به کمال برسد باید از همان راه برود .س
       درسن ده دوازده سالگی، هر چیز را که میخواستم، میدیدم (مثلن دوست داشتم حضرت داود[1] را ببینم برایم بخواند وامثالهم و بعدن نشأهی آن برایم میماند) ، بعد دیدم که اینها چقدر ابتدائیست .س
       وقتی همۀ دستورات انجام شد، خود بخود راههائی برایش پیدا می شود و آن راهها توجه می آورند . در میان مسیحیان، خیلیها مقام عالی دارند و ظاهرن هم هیچگونه تماسی با اسلام نداشتهاند، ولی اگر از آنها بپرسید، می دانند اسلام واقعی چیست؛ همینطور هم درمیان مسلمانان . . . حقیقت یک نکته است و دو تا نیست ." (استاد الهی- آثار الحق جلد اول-گفتار ۸۸۴)س

قدم چهارم:س
تقویت باور به مسیر یافته شده،س
این مطلب از نکاتی است که باید راهرو به آن توجه خاص مبذول کند، زیرا نیروهای مخالف که وظیفه آنها ممانعت از حرکت سالک بسوی مبدا خلقت می باشد، بشدت در تکاپو برای مایوس، یا مغرور و یا نا امید کردن دانشجوی حقیقت می باشند و در این ارتباط، به کار خود کاملن مسلط نیز هستند. پس لازم است شک و تردید را از خود دور کنیم . این عمل باید به کرات در همه دورانها و لااقل تا زمانی که ایمان شخص به اطمینان می رسد(مرحله معرفت) مستمرانه ادامه یابد. س

قدم پنجم:س
صداقت با خود و با خدا،س
آنچه اثرات منفی سیستم کارما را مختل می کند، انجام صادقانه اعمال، فقط به نیت خدا می باشد. در اینصورت اگر صداقت، کاملن خالص باشد، بالاترین بهره معنوی حاصل می شود. گذشته از صداقت با خدا، لازم است سالک با خود نیز صادق باشد و بداند برای چه در این مسیر قرار گرفته و وظیفه او چیست و نقاط ضعفش کدام است و از روی عقیده، هر اندازه که در توان دارد به ارکان آن راه عمل کند.س

قدم ششم:س
گم نکردن هدف اصلی، س
لازم است هر لحظه راهرو متوجه این امر باشد که برای هدف خاصی در این دنیا می باشد و درست به همین دلیل در این مسیر قرار گرفته است. با شناخت هدف و یادآوری خود بخود آن، به مرور در ذهن سالک ناملایمات، جزوی از این مسیر تلقی می شوند. در نظر داشتن دائمی هدف، تا حدودی از رخنه نیروهای بازدارنده نیز جلوگیری می کند و تا حدودی از شدت آتش جاذبه زیبائیهای این دنیا می کاهد و باعث تقویت اراده و ایمان نیز می شود.س

قدم هفتم:س
توجه دائم،س
این توجه در دو مسیر باید عمل کند. مسیر اول آنکه سالک در هر کاری، چه بزرگ و چه کوچک، باید از مبدا خلقت کمک بخواهد. استاد الهی در آثار خود بر روی این اصل تاکید می نماید. مسیر دوم آنکه در هر حال باید متوجه بود که آیا آنچه تصمیم به انجام آن داریم، با اصول اعتقادیمان مطابقت دارد یا خیر. (رجوع شود به مقاله تفسیر یک گفتار)س


وظیفه استاد حقیقی نسبت به سالک
آنچه فوقن عنوان شد بخشی از نکاتی می باشد که یک سالک و دانشجوی واقعی دانشگاه سیرکمال که عزم خود را جزم کرده است که این مسیر را زیر نظر یک استاد واقعی و در یک راه حقیقی طی کند، باید مد نظر داشته باشد، اما بخش عمده کار در واقع برعهده آن استاد حقیقی می باشد، زیرا او باید در مرتبه اول درجه درک و فهم ما را سنجیده بر همان اساس ما را آموزش دهد و در یک مدارای پیچیده و دائمی، ما را به مرور تفهیم مطلب نموده، رشد دهد. در این ارتباط استاد الهی در یکی از گفتارهای خود، به شخصی اشاره می کند که حتی زبان فارسی را هم نمی دانسته است، علارغم آن، مطالبی را در خواب به زبان عربی به او گوشزد می نموده اند. برای من، این گفتار یک اخطار جدی به کسانی می باشد که مسئول امتحان دانشجویان دانشگاه سیرکمال و یا حتی رهروان و سالکین راه های حقیقی دیگر می باشند، مبنی بر اینکه، لازم است ابتدا اشخاص را کاملن تفهیم مطلب نمایید و بعد از آن می توانید در آن مورد بخصوص او را به رشته امتحان درآورید.س
همچنین یک استاد واقعی می تواند از رشد بذر آفت زده سیستم کارمای ما جلوگیری کند و در صورت لزوم، حتی آنرا نابود کند تا آن اثرات مخرب، که ساخته و پرداخته اعمال و رفتار و افکارخود ما در زندگیهای گذشته و یا حالمان است، همچون یک سونامی ویرانگر، زندگی کنونی مان را طوری درهم نپیچد که دیگر قادر به ادامه حرکت در مسیر صحیح و انجام اعمال مناسب نباشیم. او می تواند شراطی ایجاد کند که ما را در مقابل انجام یک عمل نیک با یک پاداشت بزرگ قرار دهد. او می تواند از طرق مختلف بدون آنکه در ابتدای کار حتی ما از آن باخبر باشیم، اثرات نیروهای منفی را تا حدود لازم، خنثی کند و یا حتی آنها را از دور و بر ما بپراکند. س
یک استاد حقیقی می تواند، راه را چنان صاف کند که سیرکمال در زمین، امری کاملن ممکن شود. همه عرفای طراز اول ایرانی یا شرق دور هم عقیده هستند که بدون داشتن یک استاد حقیقی طی طریق غیرممکن است.س

استاد الهی در ارتباط با دانشگاه سیرکمال (یا طب روح) که خود وی آنرا بنیان نهاد، چنین می گوید:س

س " قدر این راه را بدانید که یک ساعت آن هزار ساعت و یک سال آن هزار سال سالک را جلو می برد بدون آنکه او حقیقتن این زحمت را کشیده باشد." س

بدیهی است، آنچه گفته شد همه آنچیزی نیست که باید بدان اندیشید و مد نظر داشت، اما تعمق و تدقیق در همین مقدار، یک دانشجوی معنوی مصمم را در تداوم و استمرار در حرکت بسوی مبدا خلقت، و در انتها، کسب کمال روحی، یاری می دهد. س


لغات متن
س [1] از بزرگان اهل حق و از یاران حضرت سلطان اسحق(یکی از ظهورات ذات حق). داود از نظر درجه و مقام روحی، از هفتن و مامور رحمت و خیر و برکت بوده و هست .س


تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
منابع: س
برهان الحق، نوشته استاد نورعلی الهی
آثار الحق، مجموعه گفتارهای استاد الهی
کد مقاله در آرشیو فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان:س
Rnlihd h,gdi nv sdvölhg v,pd


                                                                           در یوتوب
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله، اینجا کلیک کنید.س

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر