تناسخ یا سیر صعودی؟ س
قسمت دوم
همانطور که در شماره پیشین این مجله عنوان شد، تناسخ عمدتن دارای ۲ نقطه ضعف اساسی است. اول آنکه ، زندگی روح بر روی زمین نامحدود می‌باشد و دوم آنکه هر کدام ازارواح چهارگانه، یعنی روح جمادی، گیاهی، حیوانی و انسانی پس از جدائی از جسم قبلی، میتواند بی درنگ به اجسامی نیز که از نظر خلقتی در مراتب پائینتری می باشند وارد شوند. این بدان مفهوم است که برای مثال اگر یک حیوان بمیرد، روح آن می تواند بلافاصله به جسم یک گل وارد شود و بدین شکل ادامه حیات دهد. این تئوری دارای دو اشکال بزرگ است :س
اول آنکه هیچ موجود زنده ای بدون روح نمی تواند موجودیت داشته باشد و زمانیکه یک جسم دارای روح مخصوص بخود می باشد، اشغال
آن جسم توسط روحی دیگر غیر ممکن است زیرا آن روح از خود حمایت می کند و طبق قانون دفع ضرر، آن روح مهاجم را دفع خواهد نمود. س
در این راستا باید توجه داشت که تاثیر ارواح بر روی یکدیگر امریست ممکن اما با این مقوله مورد بحث متفاوت است.س
دوم آنکه چون سیر کمال به مفهوم کسب تجربه است، از اینرو یک روح حیوانی که مرحله گیاهی را پشت سر نهاده است، نیازی به بازگشت به آن مرحله را ندارد. درست مثل آنکه یک دانش آموز دبیرستان نیازی به بازگست به دوران ابتدایی را ندارد. س
حتی اگر فرض بگیرم که منظور معتقدان به تناسخ از مقوله اشغال جسم بی روح، آن باشد که در لحظه ای که دو روح دو جسم را ترک می نمایند، جای خود را تغییر دهند بازهم مشکل اساسی فوق پابرجاست. اصولن یک روح از مرحله بالاتر به مفهوم دارا بودن قدرت و دانشی بیشتر از مرحله پیش است. پس بازگشت به عقب کاریست عبث و بدون نتیجه. از آنجا که خلقت از عقلانیت مطلق برخوردار است ، این امر غیر ممکن است.س
در این فرضیه، مسئله عدم تعریفی دقیق از جهانی بینابین که روح، موقتن در آن مسکن می‌گزیند و عدم تعیین زمانی مشخص برای این روند نیز معضلی بر معضلات دیگر آن می‌افزاید. س
زندگی های متوالی به طریق سیر صعودی
از آنجا که در چند شماره اول از این نشریه، هدف، آشنا نمودن ابتدایی عموم با علمی است که استاد الهی در ارتباط با نحوه ایجاد جهان هستی و مکانیسم آن ارائه داده است، لذا موقتن از ورود به بحثهای علمی عمیق و ارائه گرافیکهای لازم اجتناب می شود. در شماره های آتی به این امر پرداخته خواهد شد. س
استاد الهی با ارائه تعلیمات سیرکمال به طریق سیرصعودی، مشکلات مربوط به این معضل پیچیده را حل نمود و به پرسش های مطرح در این رابطه پاسخ داد. س
در اینجا فعلن بطور کاملن خلاصه می توان گفت، در این جهانبینی، هر روح قدرت ایجاد جسم مربوط به مرحله خود را دارد. دلیل منطقی و قابل قبول و علمی این امر آن است که روح با اتمام ارتباط با جسم در هر سطح، به تجربیاتی که برای آن سطح در نظر گرفته شده است دست می یابد و پس از آن، با کمال مقطعی خود ، از آن جسم جدا شده، طی پرسه ای خاص، در ایجاد جسمی جدید در سطحی بالاتر به گروه روحی مخصوص که قابلیت جذب آن را داشته باشد پیوسته ، در آن مجموعه تحلیل رفته، با آن یکی می شود. حال این مجموعه که برای خود یک روح جدید از سطحی بالاتر است ، در این جسم جدید به کسب تجربیات لازم می پردازد و با اتمام این روند، از این جسم نیز جدا می شود و در پی آن، جسم مضمحل می شود و روح به مجموعه ای قوی تر می پیوندد و یا برای تشکیل مجموعه خود، ارواح دیگر را جذب می کند. س
در این تعلیمات ، سیرکمال، صعوی است. این بدان مفهوم است که ارواح زمینی[1] تحت هیچ شرایطی به سطح و یا مرحله مادون خود باز نمی گردند و روند صعودی از یک سطح به سطحی دیگر و از یک مرحله به مرحله ای بالاتر ادامه خواهد یافت تا در انتهای مسیر، یک روح بشری ایجاد شود. س
مراحل عبارتند از:س
جمادی، گیاهی، حیوانی، بشری و انسانی . در هر مرحله، سطوح بیشماری وجود دارد که باید طبق یک الگویی خاص طی شوند.س
از آنجا که ارواح از مرحله جمادی به بعد بنابه دلایلی خاص که شرایط محیطی یکی از آنهاست، مسیرهای متعددی را طی می نمایند، در انتهای مرحله حیوانی ، همراه با اثرات دیگر، انواع مختلف روح بشری را ایجاد می نمایند. علت مهندسی چنین روندی از طرف مبدا خلقت، در گرو درک صحیح تعلیمات استاد در این رابطه می باشد. ضمنن پاسخ صحیح و قابل قبول به این سئوال که چرا بدن انسانها دارای طبایع گوناگون می باشد، در روند شکل گیری روح بشری مستتر است . به این مطلب تدریجن در مقالاتی دیگر خواهیم پرداخت.س
در شماره آتی، به مشخصه های دیگری از سیرکمال به طریق صعودی، آنطور که ما از تعلیمات استاد الهی درک کرده ایم خواهیم پرداخت. س
پایان قسمت دوم
س[1] به این موضوع در مقالات دیگر پرداخته خواهد شد.س
اختصاصی اندیشه آنلاین(آلمان)س
تحقیق و بررسی: فرامرز تابش
jkhso dh sdvwu,nd_rslj n,l:کد ثبت در آرشیو فصلنامه
منابع: آثار استاد الهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر