استاد نورعلی الهی (۱۸۹۵ تا ۱۹۷۴) اصول عقاید حقیقت را در قالب یک قطعه شعر جمعبندی و خلاصه نمود. این چکامه، در هنگام برگزاری جشنها و سمپوزیومهایی که به مناسبت یکصدمین سالروز تولد وی در برخی از دانشگاها و مراکز آکادمیک جهان به اجرا درآمد، بر روی لوحی از کریستال در دسترس عموم قرار گرفت. س
گرچه در این مقاله هدف ما بررسی و آنالیز سه اصل اول این اصول است، اما ابتدا همه این نظم فارسی را بازتاب می دهیم تا علاقمندان، با کل مطلب و آنچه مورد نظر استاد بوده است آشنا شوند. س
این اصول به نظم چنین است: س
اصول عقاید
گربخواهی پی بری از اصل دین این اصول است و عقاید برگزین
اولا ایمان بیاور زان خدا هست بی همتا و فرد نامرئیا
بی شریک است و نزاد و لایموت بهر تعریفش همین بس در ثبوت
ثانیا موجود هرچه هر زمان نیک دان چون بد نباشد زاصل آن
گر عمل بد شد کسی، بد آن عمل تو بکوش بر محو مثلش ماحصل
نیکوان هم هر کسی در هر مقام گشت معروف بر تو واجب احترام
ثالثا در هر زمان و هر مکان آنچه نیکویش بدانند عاقلان
انتظام و حفظ آسایش شود بهر مردم، مصدرش از حق بود
تو عمل کن بر خود و بر دیگران ضد آنرا چیست، دوری جو از آن
بعد از آن هر مذهبی کردی قبول آن که نبود بر خلاف این اصول
هست جایز لیک شرطش این بدان با عقیده کن عمل زاحکام آن
نورعلی تحقیق کرد و یافت این جوهر ادیان باشد وز یقین
س (استاد الهی) س
از این دوازده بیت شعر، سه قسمت آن شامل تعیین حد و مرز برای شناخت یک دین حقیقی می باشد که از فروعات و خرافات فیلتر شده است. استاد در تشریح ساده این سه شرط چنین می گوید: س
س "......... دين واقعی در اين سه نکته خلاصه میشود: س
س ۱ - توجه به خدا داشته باش و با او راز و نياز کن؛ قبله در قلب ماست،.....س
س ۲- آنچه بر خود نمی پسندی و نمیخواهی برای ديگران هم نخواه و همانطور که در دفع ضرر خودت میکوشی در دفع ضرر ديگران هم کوشا باش؛ آنچه برخود می پسندی و میخواهی برای ديگران هم همان را بخواه و همانطورکه برای جلب منفعت خودت کوشش میکنی برای ديگران هم همان کوشش را بکن.س
س ۳- بدان برای چه به اين دنيا آمده ای، چکار بايد بکنی و وقتی از اين دنيا رفتی چه میشود " س
برای ارائه تفسیری عمیق تر لازم است آثار استاد را دقیق مورد مطالعه قرار داد و با نقطه نظرهای وی در زمینه های مختلف آشنا بود. با حصول شرایط فوق، در این صورت می توان بند اول را چنین تفسیر نمود: س
هر کس از هر دین و آیین، خدا را بصورتی خاص تعریف می کند که در نهایت، تامین کننده نیاز روانی مریدان آن دین، مذهب و آیین است. برای مثال در مذهب شیعه تا آنجا که من اطلاع دارم، خدایی مورد قبول است که شرط اساسی برای ورود به بهشت را اعتقاد به ولایت علی (ع) و یازده فرزند وی می داند. این در حالی است که پیروان مذهب سنی به این اصل مطلقن اعتقادی ندارند و برخی از مفسران این مذهب تا آنجا پیش میروند که شیعیان را به دلیل این اعتقاد خود، مستوجب آتش دوزخ می دانند و آنها را جهنمی فرض می نمایند. در این ارتباط هر دو گروه به احادیث و برخی آیه های قرآن نیز می آویزند. در حالی که هر دو گروه از این مفسران چه شیعه و چه سنی، پیروان همه ادیان دیگر را که بعد از ایجاد دین اسلام به این دین نگرویده اند، دوزخی و از ساکنان بی چون و چرای این منطقه می دانند!. درطرف مقابل، از متفکران پیشرفته مسیحیت که بگذریم، دیگر مفسران این دین همگی متفق القول هستند که تنها راه رستگاری، راه عیسی مسیح(ع) است و هر کس به او نگرود به همان منطقه مورد نظر مسلمانان، یعنی جهنم سرنگون خواهد شد. س
این طرز تلقی و برداشت از اینکه «خدا چگونه می اندیشد» همراه با اشکالاتی دیگر، در درازای تاریخ، باعث جنگهای دینی و مذهبی
بسیار شده است و خونهای زیادی بر زمین ریخته و جانهای زیادی برباد رفته و اموال بیشمار، غارت شده و خانه ها و کشتزارهای زیادی در آتش خشم و کین افراط گرایی ناشی از قرائتی نادرست از دین، سوخته است. «یا خدای ما را بپرست و یا تو و خدایت را نابود خواهیم کرد!». همین امر عامل اصلی دین گریزی و ایجاد مکاتب فلسفی الحادی شده است. س
تا آنجا که من در طول بیش از یک ربع قرن تدقیق در آثار استاد متوجه شده ام، خدایی که استاد الهی به تعریف آن می پردازد، خدایی است که آفریده خود را از روی اعمال بر طبق همان دین ؛ مذهب و مسلکی که به آن اعتقاد دارد، قضاوت می کند. س
استاد معتقد است که همه ادیان رسمی، ریشه در مبدا خلقت دارند و گذشته از خرافاتی که در طول تاریخ به آنها افزوده شده است، همه آنها
هر چهارمرحله لازم برای شروع، طی مراتب و اتمام پروسه کمال را دارا می باشند. (به مقاله «سه گروه روحی» رجوع شود) . س
در تعقیب توضیحات استاد در این رابطه درمی یابیم که ایجاد همه نحله های فکری راستین، جزو نقشه و طرح اولیه خلقت بوده است. در این جهانبینی عشق خدا نه تنها به معتقدان به او ختم نمی شود بلکه همه انواع خلقت را دربر میگیرد. این بدان مفهوم است که خدا حتی افراد بی دین و بظاهر بی اعتقاد را هم دوست دارد و به کار آنها رسیدگی می کند و در موقع مقتضی به فریادشان می رسد. با این وصف لازم می آید بدان بیاندیشیم که جهان هستی طبق قوانینی در حرکت است که با اطلاعات محدود ما ، قابل درک نیست. شناساندن این قوانین به نوع انسان، بخش بزرگی از تعلیمات استاد الهی را تشکیل می دهد که طی مقالاتی به آن پرداخته شده و به مرور پرداخته خواهد شد. س
به عنوان جمعبندی اصل اول از اصول عقاید حقیقت می توان چنین نتیجه گرفت: س
" تنها یک خدا وجود دارد . خدایی که از ابتدای ایجاد خلقت می دانسته است چه می کند و چه چیز قرار است رخ دهد. خدایی که همه پهنه هستی را طبق قوانینی ازلی و تغییرناپذیر، از طریق سیستم علت و معلول ایجاد نمود که هنوز نیز ایجاد این ساختار ادامه دارد. خدایی که تا حد زیادی سرنوشت موجودات هوشمند دارای روح ملکوتی را بدست خود آنها سپرده ولی علارغم اشتباهات این مخلوق که نتیجه آن، همیشه گریبانگیرش بوده است، به فریاد وی رسیده و در بزنگاه هایی دستش را گرفته، مانند پدر و یا مادری مهربان دوباره راهنمایی نموده است. خدایی که به ساخته و آفریده خود عشق می ورزد و برای او سیرکمال را در نظر گرفته است که در انتهای این راه طولانی، به نزد او باز گردد، جاییکه تضاد و تناقض وجود ندارد و خوشی مطلق است. تا ابد. س
-درک اصل دوم این اصول، چندان دشوار نیست. برای انجام آن فقط تمرین و توجه لازم است، اما برای کسب فهم عمیق این امر، یعنی «آنچه برای خودت نیک می دانی و می خواهی برای دیگران هم بخواه و آنچه برای خودت مضر می دانی و در دفع آن می کوشی، برای دیگران هم همین کار را انجام بده»، مطلبی است که باید به کرات به انجام رسد تا در درون روح، کاملن نهادینه شده جزو صفات بارز آن شود. در مراحل اولیه، حتی اگر شخص بخواهد این عمل را انجام دهد، برایش کار ساده ای نیست زیرا نفس[1] در مقابل این امر ایستادگی می کند و مانند یک فیلسوف، ده ها فلسفه می بافد تا شخص را از انجام این امر بازدارد. درست به همین دلیل است که برای کسب کمال روحی ، خدا ۵۰۰۰۰ سال زمینی بعلاوه سالهای زیاد برزخی وقت و زمان تعیین نموده است. در هر حال باید در هر زندگی، هر فرد به انجام این امر مبادرت ورزد ولو آنکه در دفعات و غلظتی کم باشد. در این ارتباط هر فرد باید از منبعی قابل اعتماد حد و حدود ، مرزها و اولویتها را کسب نماید تا امر «آنچه بر خود می پسندی بر دیگران نیز بپسند و آنچه بر خود نمی پسندی برای دیگران هم مخواه»، را بطرز صحیح آن به اجرا درآورد. س
اشخاصی که سعی در انجام این وظیفه انسانی نموده اند می دانند که در این روند ، روح باید مبارزات سختی را بر علیه نفس حیوانی بکار ببندد تا بتواند به انجام آن فائق آید. در هر حال، پروسه سیرکمال در گرو انجام صحیح و به موقع این امر است. س
-اصل سوم دارای سه قسمت است: س-
س ۱- بدان برای چه به این دنیا آمده ای. س
استاد الهی در بخشی از تعالیم خود، دلیل ایجاد جهان مادی و نیمه مادی را، در این امر نهفته می داند که این محیطها برای ارواحی که از مبدا خلقت ایجاد شده اند مانند یک آزمایشگاه عمل می کنند. در این میدان بی کران، روح، طی پروسه«عمل- ارتکاب اشتباه - پرداخت برای این اشتباه - کسب تجربه» به پختگی لازم برای بازگشت به مبدا خود نائل می آید. با این وصف، روح برای کسب کمال به این دنیای خاکی و جهان مادی فرستاده می شود. س
س ۲- در این جهان خاکی چه باید انجام دهی. س
طبق تعلیمات استاد بطور خلاصه می توان گفت که هر شخص موظف است در هر مرحله ای از سیرکمال ، دستورات مربوط به همان مرحله از مراحل چهارگانه را به اجرا درآورد تا با اتمام آن مرحله و کسب اثرات مربوطه، بتواند به مرحله بالاتر راه یابد. در واقع اگر کسی نداند که چه باید بکند، بکار بستن اصل دوم این اصول مانند کلیدی که به همه درها می خورد، کار ساز است، «در مورد دیگران همانطور رفتار کن که می خواهی با تو رفتار شود» . با این وصف اگر شخص باید و نباید های مرحله خود را آموخت و بطور مضاعف بدانها پرداخت، نورعلی نور است. این بدان مفهوم است که اگر شخصی فلان دعا را ندانست، چندان مهم نیست اما اگر به این وظیفه انسانی مورد بحث عمل نکرد، از سرعت رشد روحی او کاسته می شود. مسلمن اگر به هر دوی این مسائل مبادرت ورزید، بر پیشرفت او در این مسیر افزوده خواهد شد. س
س ۳- پس از مرگ به کجا خواهی رفت. س
در روند آموزش در دانشگاه سیرکمال استاد الهی، دانشجو می آموزد که همه ارواح پس از مرگ، از جسم خود جدا شده به برزخ منتقل می شوند. تنها استثناء، ارواحی می باشند که در زمین به کسب کمال خود نائل آمده اند . این گروه ارواح نادر، به برزخ نخواهند رفت و مستقیمن به مبدا خود انتقال خواهند یافت. س
اینکه در برزخ چه می شود و این ارواح به چه سرنوشتی دچار خواهند شد، مطلبی است که در مقالات آتی بدان پرداخته خواهد شد. پس مرگ، انتهای همه چیز نیست و زندگی اصلی بعد از آن شروع خواهد شد. س
این سه اصل اولیه در واقع اصول واقعی هر دین حقیقی باید باشند. باقی مسائل، فروعات بوده و در اصل مطلب تاثیر چندانی ندارند. س
در همین راستا، استاد یک تبصره نیز به این امر می افزاید و آن اینکه هر انسان مجاز است هر مذهبی را که دارای همان سه اصل اولیه باشد، یعنی دین و مذهب حقیقی، بپذیرد. وی برای این انتخاب، تنها یک شرط را لازم و اجتناب ناپذیر می داند و آن اینکه آن فرد باید به احکام آن دین و آیین با عقیده و از روی صمیمیت عمل کند. س
در اینجا توجه به یک امر از اهمیت خاص برخوردار است و آن اینکه، استاد از انتخاب مذهب نام می برد، زیرا هر دین از مذاهب زیادی تشکیل شده است و چون بحث بر سر یک دین خاص نیست، از اینرو می توان پذیرفت که مقصود، همه مذاهب و آیینها و مسلکهای حقیقی در همه ادیان رسمی جهان می باشد. س
با درک آنچه در مورد دین و اصول آن، استاد الهی ارائه می دهد، جنگ ادیان و مذاهب، به هیچ عنوان، محلی از اِعراب نخواهد داشت، زیرا طبق این سند، همه مذاهب و ادیان راستین، ریشه در مبدا خلقت داشته و همه آنها درست و صحیح می باشند. فقط لازم است افراد معتقد به آن دین و آیین از روی اعتقاد قلبی خود به آنچه در آن نحله خداباوری تعیین شده است عمل نمایند . با پذیرفتن این امر، این واقعیت که سنی، دست بسته نماز می خواند و شیعه با دست باز، و یا اینکه آن چطور وضو می گیرد و این چطور، و یا کاتولیک چه مناسکی را بجا می آورد و پروتستان چه آدابی را رعایت می کند ، از حوزه بحث مابین مذاهب و ادیان خارج شده، هر کس می داند که روش آن دیگری برای خود او صحیح است. پس لازم نیست آن گروه را تخطئه کند و آن گروه نیز به همین شکل از خطا خواندن آداب این گروه اجتناب می کند.س
به همین علت است که عقاید استاد در تعریف دین را می توان چتری دانست که نه تنها دیگر نحله های فکری را رد نمی کند بلکه دارای پتانسیلی می باشد که همه آنها را در خود جای دهد. من شخصن معتقد هستم، با درک صحیح تعالیم استاد، حتی نظراغلب رشته های فلسفی نیز تامین می شود، به جز دگماتیسم و خشکه گرائی که علاج آن، کار ساده ای نیست. یک نکته مهم در این ارتباط آنکه، آنچه استاد الهی می گوید، تنها یک اظهار نظر ساده نیست، بلکه بخشی از یک نقشه راه می باشد که در مبدا خلقت، تهیه و ارائه آن تایید شده است. از اینرو آنچه او می گوید، نه تنها منطقی، بلکه لازم الاجراست. س
همانطور که در ابتدای این مقاله عنوان شد، در اینجا هدف، آن بود که بطور خلاصه و روبنایی به تفسیر سه اصل اول از اصول عقاید بپردازیم. در مقالات آتی، نکات دیگر این اصول را مورد بررسی قرار خواهیم داد. س
پایان قسمت اول
در قسمت دوم به آنچه برای روح، پس از مرگ در برزخ رخ می دهد خواهیم پرداخت.س
[1]Nafs
اختصاصی فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان
تحقیق وبررسی : فرامرز تابش
کد مقاله در آرشیو فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان: jtsdv si hwg hc hw,g urhdn prdrj_rslj h,g
منابع: آثار استاد الهی
در یوتوب
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله، اینجا کلیک کنید.س
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر