۰۹ تیر ۱۳۹۸

دردها، رنجها و ناکامیها



جهان هستی دارای ابعاد مختلف می باشد. برای روح که در ابتدای کار خود قرار دارد، جسمیت یافتن در دنیای مادی همچون سیاره زمین، لزومی غیرقابل اجتناب است. سیاره زمین و همه کروات کمابیش هم عرض آن، در واقع محیطی خشن محسوب می شوند که در آن اثرات ظلمت بر نور غالب است. این امر باعث ایجاد پدیده ها و تناقضاتی می شود که برای یک روح ناآزموده نوخلقت، و حتی ارواح قدیمی تر می تواند بسیار آزار دهند باشد. همه ما بارها از خود سئوال کرده ایم که چرا بدی وجود دارد و انسانها گاهن به اعمال خشونت بار دست زده و یا حقوق دیگران را ضایع می کنند. عده ای دیگر نیز در پی ساختن دنیایی بدون درد و رنج می باشند که در آن جنگ و خونریزی، گرسنگی و تیره بختی وجود نداشته باشد.س

همه تلاشی که در راستای ساختن جهانی بهتر انجام می شود ستودنی است اما در هر حال مفهوم این دنیای خاکی که در رابطه ای مستقیم با دلیل ایجاد آن قرار دارد، ایجاد محیطی است پرتضاد که در آن ، روح طعم ناامنی و خشونت و عدم صداقت و مانند آن را می چشد.س
اگر زندگینامه افراد مختلف از همه طبقات اعم از ثروتمند یا فقیر، مشاهیر و یا افراد گمنام و حتی فرستادگان مبدا خلقت و ماموران نور را بررسی کنیم خواهیم دید هیچکس، تاکید می کنم هیچکس یافت نخواهد شد که مطلقن در خوشی و یا مطلقن در ناراحتی و فشار باشد، گرچه ناخوشی همیشه بیش از خوشی رخ می دهد. به زبان دیگر ، وقتی به این دنیا آمدی، به میدانی وارد شده ای که در آن درد و رنج و ناکامی ، اجزای تشکیل دهنده و جدائی ناپذیر آن می باشند.س

با این اوصاف یا باید از ریشه و اساس وجود خدا، آنهم خدایی عادل که ما را دوست دارد را باطل و مردود بدانیم و به دلیل وجود همین نابسامانیها و تضادها، معتقد شویم که انسان بر اثر عجز و ناتوانی در مقابل این همه رنج و عذاب، خدا را در ذهن خود ساخت، و یا به دنبال جوابی قانع کننده برای وجود این تضادها بگردیم.س

در همین ارتباط، روزی یک افسر پلیس آمریکایی که تمام دوران خدمت خود در اداره پلیس را در مبارزه با موارد زیادی از بزهکاری گذرانده بود و مشاهده این همه نابسامانی و تناقض و خشونت، او را به مرورمطمئن ساخته بود که خدایی نمی تواند وجود داشته باشد، در گفتگو با یک کشیش کار آزموده که خود، دوران بسیار سخت اعتیاد به مواد مخدر هولناکی چون ترزیق هروئین و یک زندگی از نوعی که آمریکاییها به آن زندگی جانکی[1] می گویند را پشت سر نهاده بود ، در جواب این سئوال که چرا به خدا اعتقاد نداری، پاسخ داد:س 
س"با وجود اینهمه رنج و عذابی که بر سر انسانها می آید، چطور می توان پذیرفت خدا، آنهم یک خدای مهربان وجود دارد؟ زمانی که به آنها  تجاوز می شود، یا با چاقو قطعه قطعه می شوند و یا در اثر تزریق بیش از حد مواد مخدر(اوردز) در میان زباله ها جان می سپارد، خدا کجاست؟ "س
کشیش که خود همه این دوران را تجربه کرده بود پاسخ داد:س
س" او در میان قلب کسانیست که خود را موظف به کمک به این افراد می دانند. کسانی مانند تو که بدون آنکه این افراد را بشناسی حتی حاضر به فدا کردن جان خود برای نجات آنها می شوی" .س
 این آرگومنت که بطور عملی بیان کننده جهان نور و ظلمت و اثرات آنهاست، افسر پلیس را دگرگون ساخت.س

برای کمتر کسی در جهان این امکان وجود دارد که بخشی از زندگی افراد مختلف را مورد بررسی قرار دهد تا بتواند آن را تجزیه و تحلیل نماید. از آن گذشته برای افراد کمی هم که این کار میسر بوده ، از آنجا که ابزار درستی برای مقیاس و سنجش در دست نداشته اند، اکثرن قادر به کسب نتیجه ای صحیح که به اثبات لزوم ایجاد چنین دنیایی بیانجامد نبوده اند.س

با بررسی زندگینامه برخی افراد سرشناس جهان با مقطعی از زندگی آنها روبرو می شویم که پر از درد و رنج و غم و تنهایی و فقر و
 شکنجه و فلاکت بوده است. رنجهایی که هر کدامش کافیست تا شخص بخود بگوید: " نه، غیر ممکن است خدا وجود داشته باشد" ، اما در ادامه مطالعه این زندگینامه، شاهد آن هستیم که دوران ناکامی بسر می رسد و وقایع ، سیری خلاف آنچه بوده را طی می کند. در این وضعیت کنونی با یک نگرش عمیق تر به کل ماجرا، دیگر نه این فرد، آن فرد سابق است و نه اوضاع و شراط مانند آنچه بوده. این بدان مفهوم است که همه چیز تفاوت کرده است. از همه مهم تر آنکه روح وی پخته تر شده است و این امری است که همه افرادی که وی را می شناسند بدان اذعان خواهند داشت. در بیشتر این افراد حتی اگر شخص، فردی زورگو و گانگستر هم بوده باشد، برای مثال بعد از یک دوره زندان طولانی، برخی از نکات زننده اخلاقی او از بین رفته اند، و این همان چیزی است که بر دلیل ایجاد محیطی چنین خشن صحه می گذارد. همه افتان و خیزانی که این پروسه سختی و فشار در پی دارد، در واقع همان چیزی است که آن را پیمودن مسیر کمال می نامیم.س

شدت و یا ضعف درجه رنج، درد و ناکامی بستگی به دو عامل زیر دارد:س
س۱-اطلاعات مثبت و منفی ثبت شده در سیستم کارما.س

س۲-مصلحت هایی که برای پیشرفت هرچه بیشتر روحی خاص، برای شخص در نظر می گیرند. این امر برخی اوقات نه به دلیل اطلاعات منفی سیستم کارما بلکه به دلیل اطلاعات مثبت آن سیستم می باشد که سابقه آن روح محسوب می شود. برای مثال انسانی در زندگی های گذشته خود و یا در این زندگی کنونی، اعمال مثبت چشمگیری انجام می دهد که بر آن اساس ، مبدا خلقت را به واکنش وامی دارد. چیزی که ما نمی دانیم آنست که این واکنش اکثرن در جهت گشایشهای امور دنیوی نخواهد بود بلکه در جهت پیشرفت روح وقوع خواهد یافت . درست به همین دلیل برای مدتی شرایط را بر آن شخص تنگ و سخت می کنند تا روح در زمانی کوتاهتر ، مسیری بلندتر را طی کند.س

س۳-برخی اوقات اشخاصی در صدد کسب مقامات دنیوی هستند، برای مثال خواهان رسیدن به مقام ریاست جمهوری یک کشو خاص می باشند. در این حال اگر دارای کمی استحقاق باشند ، با پرداخت برای آن ، یعنی تحمل شداید مربوطه، به آن خواسته خواهند رسید. زندگی نلسون ماندلا یکی از این الگوها می باشد.سنلسونن نمممممممممنن

اصولن درد و رنج، چه از نوع فیزیکی و چه از نوع روحی آن، روح را تیز و هوشیارتر می کند . درست مانند آنکه به الماس سوهان بزنید تا قسمتهای ناخواسته آن صیقل یابد. از اینرو برخی از دردها و رنجهای غیر متعارف، مربوط به افراد عادی نمی شود و باید برای آن ، استحقاق لازم موجود باشد، زیرا این نوع درد و رنج، فرد را در سیرکمال روحی خود بجلو می راند و در اولین قدم بعد از اتمام آن پروسه رنج آور و یا حتی در طی آن ، این روح، خدا را در اِشلی عمیق تر حس می کند و عشق او را درمی یابد.س

بسیاری افراد ، هنگامی که در کوران حوادث و دردها و رنجها قرار می گیرند، نه تنها خدا را رد می کنند بلکه در مواری او را دشنام می
 دهند، در حالی که نظر خدا نسبت به آنها تغییر نمی کند و او همواره حتی در این هنگام نیز این فرد را مانند همه دیگر مخلوق دوست دارد، زیرا او مخلوق خود را بسیار کامل تر از آنکه ما درک کنیم می فهمد و از پروسه ای که او در حال طی کردن آن است باخبر است زیرا این روند را در ابتدای خلقت، خود او طراحی نموده است.س

در هر حال ، چه هنگام سختی ها، موجویت او را رد کنیم و چه به او دشنام دهیم و چه به او متوسل شویم و از او کمک بخواهیم، نظر او به ما همواره یکی است و این امر را پس از اتمام آن دوره سختی و فشار درک خواهیم نمود. از اینرو یقینن آتئیست های[2] امروز، خداپرستان فردا خواهند بود.س

در یک نگاه کلی، سیرکمال در واقع داستان دردها ، رنجها و ناکامی هاست که چاشنی آن کمی خوشبختی دنیویست. اما در ادامه راه، زمانی فرا می رسد که دیگر حتی به نقشه مسیر نیز نیازی نداری و آن را بسویی می افکنی ، زیرا در انتهای جاده، او را آشکارا می بینی و این ملاقات چنان باشکوه است که به وصف نمی آید.س


junky [1]
Atheist [2]

تحقیق و بررسی: فرامرز تابش
منابع: آثار استاد نورعلی الهی (1895 تا 1974)س
کد ثبت در آرشیو فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان: sdvölhg_nvnih_vküih , khöhldih

در یوتوب                                                                          
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله، اینجا کلیک کنید.س

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر