مقدمتن باید یادآوری نمود که این علم از علومی است که منحصرن به استاد الهی تعلق دارد و من به قطع و یقین اعلام می کنم که پدیده ای به نام انسان با تعریفی که استاد ارائه داده است، هرگز در هیچ کجا و هیچ زمان، حداقل در این تمدن، ارائه نشده است. این علم مانند برخی علوم دیگر، فقط در چهارچوب دانشگاه سیرکمال او یافت می شود. بدیهی است هم اکنون مقالات و یا کتابهایی در این ارتباط، از طرف افراد مورد تایید خود او، برای تشریح این تعلیمات انتشار یافته اند. در خارج از این محدوده، تنها می توان جسته و گریخته به برخی از نکات این تعالیم برخورد نمود که افرادی در زمانهای متفاوت سعی در گشودن رمز و راز آن نموده اند. س
در چند سال اخیر متاسفانه با اعمال غیر تخصصی و غیر شرافتمندانه ای که با آثار استاد الهی شده است، برخورد نموده ام . برای نمونه، شخصی یکی از تالیفات استاد را به نام خود به چاپ رسانده بود و دیگری بخش کاملی از یک فصل از آموزشهای او را بدون کوچکترین تغییری به نام خود در یک سایت اینترنتی که در آن کبریت و فندک می فروخت ثبت نموده بود. به عقیده من انعکاس مطالب دیگران، چه از نظر اخلاقی و چه از نظر قانونی در صورتی جایز است که منبع آن، بطور کامل (نام کتاب و یا سایت اینترنتی، نام صاحب اصلی آن علم و یا مقاله) اعلام شود. س
در این مقاله تنها به بحث روبنایی در مورد مقوله یاد شده اکتفا خواهد شد و برای اجتناب از پیچیده شدن مطلب، از ورود به مسائل علمی، مانند ژنتیک که در ارتباط مابین دو بخش کوانتمی و فیزیکی یک انسان نقش بزرگی را ایفا میکند، خودداری می شود.س
در تعلیمات دانشگاه سیرکمال استاد الهی، یک انسان، قسمتهای تشکیل دهنده آن، تعامل و هماهنگی مابین اجزای تشکیل دهنده بعد روحی، ارتباط آن با جسم و هماهنگی دو بعد کوانتمی و فیزیکی آن با یکدیگر و دلیل منطقی چنین هماهنگی و تعاملی، بطور علمی تعلیم داده می شود. س
در این تعلیمات، یک انسان از یک بعد کوانتمی ( خودیت حقیقی )، و بعد فیزیکی (جسم) تشکیل شده است. یعد کوانتمی، خود متشکل است از دو قسمت، یعنی روح بشری و روح ملکوتی. س
روح بشری ، طی یک پروسه بسیار طولانی از مرحله جمادی و گیاهی عبور کرده، با اتمام کسب تجربه در مرحله حیوانی، به یک اتاق فکر بسیار پراطلاعات تبدیل شده است که در انتهای این مرحله، دارای دو امتیاز است. از یک طرف دانش تشکیل بدن انسان را با بکارگیری کروموزومها، یافته است و از طرف دیگر صفات حیوانی ویژه ای را به دلیلی خاص، در خود ذخیره کرده است. از اینرو پس از کسب کمال حیوانی، با جدا شدن از بستر مادی حیوانی، در یک مجموعه که در آن اثرات کروموزمهای مادر و پدر و برخی ازعوامل خلقتی نیز سهیم می باشند، روحی را بوجود می آورد که استاد الهی به آن «روح بشری» نام داده است. س
این روح، قادر است بدن فیزیکی را از روی ژنها، ساخته و حیات بیولوژیک آن را تامین و تضمین نماید. این روح حتی مرحله لقاح را نیز تحت کنترل خود دارد.س
از طرف دیگر روحی که «روح ملکوتی» نامیده می شود ، یعنی من که با اندیشیدن، این سطور را می نویسم، یعنی شما که با خواندن و اندیشیدن، آن را درک می کنید، از مبدا خلقت، مستقیمن خلق می شود. این دو، یعنی روح بشری و روح ملکوتی با یکدیگر «خودیت حقیقی» هر انسان را بوجود می آورند. س
در این سیستم، روح بشری دارای دو وظیفه است ، اول آنکه کنترل حیات بیولوژیک جسم فیزیکی را در دست دارد و دوم آنکه در مقابل روح ملکوتی، با صفات حیوانی خود، مانند یک وزنه و یا یک حریف عمل می کند. این بدان معناست که، صفات حیوانی روح بشری که عصاره آن به شکل نفس [1] بروز می کند، بدنبال تحمیل خواسته های خود در داخل سیستم خودیت حقیقی می باشد و روح ملکوتی با قدرت اراده، سعی در مهار نمودن آن خواسته ها دارد. این گیرودار و درگیری و افتان و خیزانی که برای خودیت حقیقی در پی دارد باعث تقویت و پختگی روح می شود. س
روح ملکوتی، خود دارای اجزائی می باشد که مهم ترین آن، «ذره الهی» نامیده شده است. این ذره همان است که هر انسان را از دیگر انسانها در همه ادوار ماقبل و مابعد خود متمایز می کند. زیرا هر ذره، که در حقیقت یک اثر انگشت منحصر بفرد از مبدا خلقت است، به هر انسان، ارزشی خدایی می دهد و این امر را ممکن می سازد که او نیز صفات خدایی را آموخته، تمام و کمال در خود حل نماید و تنها در این صورت است که شبیه خدا خواهد شد. س
وظیفه روح ملکوتی، آنست که با شناخت و مبارزه با نفس خود، بر این حریف فائق آمده، ذره الهی خود را تقویت و بسط دهد تا در انتها، کسب کمال روحی میسر شود. س
آنچه مختصرن و با زبان بسیار ساده در مورد یک انسان از دیدگاه دانشگاه سیرکمال تشریح شد، نشانگر آن است که آنچه خداوند در خلقت این جهان هستی و نوع انسان در نظر داشته است بسیار اساسی ، دقیق، منطقی، صبورانه و عاقلانه تر از چیزی است که ما می پنداریم.س
برای تشریح یک انسان بطور تمام عیار از دیدگاه دانشگاه سیرکمال استاد الهی، لازم است ابتدا دو بخش مهم یک خودیت ، یعنی روح بشری که منشا آن جهان مادی می باشد، و روح ملکوتی که از مبدا خلقت می آید، از نظر علمی تشریح شوند و منطق ایجاد و نحوه تعامل و یا تقابل آن دو با یکدیگر توضیح داده شود، زیرا درک آنچه بر یک انسان می گذرد، چه از نظر سرنوشت و امور اجتماعی و چه از نظر ساختار بدن فیزیکی، در گرو فراگیری و فهم صحیح این مقوله است.س
در اینجا برای تشریح نحوه ایجاد روح بشری، که در روندی بسیار پیچیده از مرحله جمادی به مرحله گیاهی و از آنجا به مرحله حیوانی وارد شده است و در پایان این مرحله با گروه های دیگر روحی و اثرات و عوامل دیگر به این وضعیت کنونی رسیده است، باید لاجرم از نقطه اول، یعنی شکل گیری جماد شروع کنیم. اما قبل از آن، برای آنکه بتوانیم به زبان ساده و قابل فهم برای همه سطوح فکری، مراحل پیشرفت روح را در رده های جمادی ، گیاهی ، حیوانی و شکل گیری روح بشری توضیح دهیم، ابتدا باید به چهار قانون مهم در تعلیمات استاد الهی ، که در همه مراحل یاد شده نقش اساسی و کلیدی را ایفا میکنند، اشاره نماییم.س
قانون اول: س
هیچ جسمی بدون روح وجود ندارد . س
قانون دوم: س
هر فعل و انفعالی ابتدا در بعد کوانتمی(روحی ) رخ می دهد و پس از آن، در بعد جسم، عینیت می یابد. س
قانون سوم:س
همه پدیده ها و موجودات در همه پهنه هستی و در جای جای این کائنات و طبقات، از دو اصل جلب منفعت و دفع ضرر پیروی می نمایند تا به هدف اصلی خود که در واقع اصل سوم این ماجرا می باشد، یعنی تنازع بقاء دست یابند. باید در نظر داشت تنازع بقاء از نظر فیزیکی به مفهوم دستیابی به حالتی پایدارتر از وضعیت قبل می باشد. طبق تعلیمات استاد، این سه اصل، پایه و اساس سیرکمال هر موجود را نیز تعیین می کند. س
قانون چهارم:س
در حالت عادی، هیچ روحی، جذب روح مادون خود نمی شود بلکه آن را برحسب قانون سوم یاد شده فوق جذب خود می کند.(رجوع شود به مقاله «تناسخ یا سیر صعودی؟» )سد
روح جمادی
در واقع برای آنکه مرحله جمادی کاملن درک شود ، باید ابتدا عناصر زیراتمی تشریح شوند. اما از آنجا که در همین شماره در بخش«علم» و زیر مجموعه آن، «فیزیک ذرات» به بررسی این مقوله پرداخته ایم، از اینرو در این اینجا، فقط به بررسی جماد، از ابتدایی ترین شکل آن، آنهم در حد روبنایی، بدون آنکه فعلن وارد بخش فیزیکی و یا شیمیایی آن شویم، خواهیم پرداخت. س
همانطور که در مقاله فیزیک ذرات بدان پرداخته شده است، هر عنصر شیمیایی که در طبیعت یافت می شود از اتم تشکیل شده است و هر اتم از تعداد مشخصی الکترون و در هسته آن تعداد معلومی کوارکهای آپ[2] و داوون [3] در دو محدوده محیطی فرضی که پروتون[4] و نترون[5] نامیده می شوند. همه جهان هستی به غیر از ارواحی که مستقیمن از مبدا خلقت ایجاد می شوند ، مانند روح ملکوتی، از قوانینی متابعت می نمایند که در ابتدای خلقت در یک پکیج [6]در قالب نوعی انرژی خاص در اختیار اولین خلقت قرار می گیرد. به این بحث در مقالات دیگر و در شماره های آتی خواهیم پرداخت. س
برای روشن شدن مطلب، ایجاد یک پروتن را در نظر بگیرید که از دو کوارک آپ و یک کوارک داوون تشکیل شده است. این سه عنصر زیراتمی بطور طبیعی می دانند که پایداری آنها در گرو دفع ضرر ، یعنی آنچه باعث ناپایداری آنها شود و جلب منفعت ، یعنی آنچه به ثبات آنها کمک کند می باشد و در این راستا باید با یکدیگر در تبادل اطلاعات دائمی قرار داشته باشند تا به تنازع بقای خود یعنی ایجاد تعادل در سطحی بالاتر دست یابند. درست به همین دلیل است که هر کجا این سه عنصر زیر اتمی یافت شوند بی درنگ به یکدیگر پیوسته، یک اتاق فکر را تشکیل می دهند. و باز درست به همین دلیل و با همین شیوه دو عنصر زیراتمی داوون و یک آپ ، یک نترون را تشکیل می دهند و باز با همین روش چندین نوترون و پروتن هسته ای را تشکیل می دهند که تحت کنترل حداقل یک الکترون، یک اتم با ویژه گیهایی منحصربفرد را ایجاد می کنند. درست در این زمان، یعنی تشکیل یک اتم، اولین سنگ پایه جماد گذاشته می شود. زیرا تا مرحله ماقبل، کوارکها از چنان سیالیتی برخوردار هستند که می توان آنها را در مرز مابین ماده و انرژی در نظر گرفت. س
تعداد مشخصی از این اتمها، بر طبق همان سه اصل اولیه، یعنی جلب منفعت، دفع ضرر در مسیر ایجاد تنازع بقاء، یک عنصر شیمیایی را با تمام آنچه علم شیمی برای آن عنوان می کند ایجاد می نمایند. س
قبل از آنکه به ادامه بحث بپردازیم لازم است به گوشه ای دیگر از تعالیم استاد الهی اشاره ای کوتاه شود و آن اینکه، روح، از ابتدایی ترین مرحله خود تا انتهای راه، همواره سعی در دستیابی به موقعیتی پایدارتر و با ثباتی بیشتر از قبل دارد و برای همین منظور بطور دائم مجبور است از محیط اطراف خود اطلاعات لازم را دریافت کند تا بتواند آنچه برای این هدف مفید است را جذب نماید (و یا جذب آن شود ) و هرآنچه ممکن است وضعیت آن را متزلزل کند شناسایی نمود نحوه دفع آن را بیاموزد. این روند، همان چیزی می باشد که در واقع تعریف اولیه سیر کمال است، یعنی کسب تجربه برای دست یابی به مرحله ای بالاتر. ادامه دارد.........س
پایان قسمت اول
لغات متن به انگلیسی
[1] Nafas
[2]up
[3]down
[4] Proton
[5] Neutron
[5] Package
تحقیق و بررسی: فرامرز تابش
منابع: رجوع شود به بخش منابع و مستندات
hkshk hc ndnähi nhkaähi sdvölhg_rslj h,g :کد ثبت در آرشیو فصلنامه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر