تناسخ یا سیرصعودی؟
قسمت اول
زندگی های متوالی از دیدگاه دانشگاه سیر کمال
پروسه رشد روح، در دانشگاه سیرکمال استاد الهی روندی بسیار زمانبر و تدریجی تلقی می شود. در این جهانبینی، روح ملکوتی از بدو خلقت ، پس از آنکه مراحل آمادگی ابتدایی برای شروع نخستین زندگی زمینی را طی نمود ، تعداد هزار زندگی خاکی را باید تجربه کند، در حالی که مجموع هر دو زندگی یکصد سال در نظر گرفته شده است. بنابر این هر روح نهایتن پنجاه هزار سال زمینی را برای به اتمام رساندن پروسه سیرکمال خود در اختیار دارد. در این حال در اولین تجزیه و تحلیل از این امر می توان صفت بردباری و کریمی خدا را مشاهده نمود، چه در غیر اینصورت یک روح زمان کافی برای تجربه و کسب دانش لازم برای پرهیزاز گناه، شناخت خدا و گام برداشتن در جهت خواسته او در اختیار نمی داشت. یک روح ناپخته و جوان هنوز نفس[1] خود را نمی شناسد و جاذبه های دنیای مادی، وی را بسوی خود کشانده باعث انحراف او می شود، تا به مرور و در طی زندگیهای پی در پی ، روح دریابد که پدیده های خوشایند دنیای مادی، آنچه تامین کننده نیاز روح باشد نیست. تا این پدیده ها تجربه نشوند، نتیجه آن برای روح روشن نخواهد شد. س
در مسیر سیرکمال و طی زندگی های زمینی و برزخی، هر روح باید هزارعالم معنوی را درک کند و نهایتن به چهل هزار مقام روحی دست یابد. هر عالم را می توان با یک ترم دانشگاه مقاسیه نمود که در آن هر دانشجو موظف است تعداد واحدهای مشخصی را پاس کند که در قیاس همان مقامات روحی می باشند. س
طی همین پروسه است که، روزی، هر انسان درمیابد خانه او نه در زمین بلکه در جای دیگری است و او باید در جهت صحیح حرکت کند تا به مقصد اصلی خود برسد. س
کار خدا با عجله و از روی شتاب نیست و همانطور که کار ایجاد کائنات هزاران میلیارد سال بطول انجامیده است و در حالی که طبق گزارش زمین شناسان، شکل گیری همین سیاره ما نزدیک به بیست میلیون سال نیاز به زمان داشته است، بسیار نابخردانه خواهد بود اگر زندگی های متوالی را به طریقی که استاد الهی تعلیم می دهد نپذیریم. زیرا در آن صورت پاسخ به سئوالاتی غیر ممکن خواهد شد که در وهله اول عدالت خدا را زیر سئوال می برد. از جمله آنکه اگر قرار است فقط مسیحیان و یا فقط مسلمانان به بهشت رفته، همه ۵ تا ۶ میلیارد نفر دیگر به دوزخ سرازیر شوند ، آیا یک ساکن جنگلهای آمازون که نامی هم از مسیح(ع) و محمد(ص) نشنیده است از خدا نخواهد پرسید، چرا مرا در یک خانواده مسیحی و یا مسلمان بدنیا نیاوردی که من هم، اکنون به بهشت درآیم و ساکن جهنم نشوم؟ در اینصورت جواب خدا چه خواهد بود. س
براستی جواب خدا به آن زن و مرد بدکاره ای که در خرابخانه ها بدنیا آمده و از اوان کودکی به دام سکس اجباری و اعتیاد به مواد مخدر افتاده و در همان سنین در اثر انواع بیماری های مقاربتی از دنیا رفته اند چه خواهد بود؟ آیا آنها سئوال نخواهند کرد که چرا مرا نه در یک خانواده معقول بلکه در چنان محیط فاسدی بدنیا فرستادی تا آنهمه درد و رنج را تحمل کنم و حالا نیز به علت آنکه به عیسی مسیح و یا محمد(ص) ایمان نیاورده ام باید به جهنم سرنگون شوم، جواب چه خواهد بود؟ آیا چنین خدایی از اصل، عادل و قابل ستایش خواهد بود؟ س
از این نوع معضلات پیچیده بسیار می توان مطرح نمود که پاسخ به آنها در یک جهانبینی مبتنی بر«یک انسان - یک زندگی» و یا آنطور که برخی از متعصبان مذهبی می پندارند و پیرامون آن موعظه نیز می کنند «یا عقیده ما یا جهنم»، غیر ممکن است. س
یکی از دلایلی که متفکران متعصب ،بر آن اساس در مورد انسان و سرنوشت او به داستان سرائی و افسانه پردازی پرداخته اند، همین امر مردود دانستن زندگی های متوالی می باشد. البته باید تا حدی به آنها حق داد زیرا تا قبل از ارائه دروس استاد الهی، این مسئله به طریق تناسخ بیان می شده است، حال آنکه تناسخ دارای اشکالات زیادی می باشد و نزد ارباب خرد منتفی است.س
استاد با ارائه زندگی های متوالی به طریق سیر صعودی، توانست نحوه تبدیلات ارواح در مراحل جمادی، گیاهی و حیوانی را تشریح نموده، ضمن توضیح ضرورت ایجاد روح بشری، نحوه تشکیل آن را از ارواح کمال یافته حیوانی ، اثرات ژنتیک و عوامل خلقتی دیگر، روشن سازد. در همین راستا وی سیر صعودی رشد روحی، ابتدا، مراحل میانی و انتهای آن و مدت زمان تعیین شده برای این روند را معین می کند و به ما می گوید که برای روح، پس از هربار مرگ چه رخ می دهد و پس از اتمام زمان تعیین شده ، چه سرنوشتی در انتظار روح است.س
همانطور که در ابتدای این مقاله عنوان شد، مقوله بازگشت ارواح به روی زمین همواره بشکلی مبهم و پر رمز و راز عنوان شده و در بهترین شکل، به تناسخ تبدیل شده است که عمدتن دارای ۲ نقطه ضعف اساسی است. اول آنکه در تناسخ، زندگی روح بر روی زمین نامحدود میباشد و دوم آنکه روح پس از جدائی از جسم قبلی، میتواند بی درنگ به اجسامی نیز که از نظر خلقتی در مراتب پائینتری می باشند وارد شود. گذشته از نقایص دیگری که این نوع طرز تلقی از بازگشت ارواح به روی زمین دارد، در این فرضیه، مسئله عدم تعریفی دقیق از جهانی بینابین که روح، موقتن در آن مسکن میگزیند و عدم تعیین زمانی مشخص برای این روند نیز معضلی بر معضلات دیگر آن میافزاید. استاد الهی با ارائه سیرکمال از طریق سیرصعودی، همه این مشکلات را حل نمود و به تمام پرسش های مطرح در این رابطه پاسخ داد. س
در شماره آتی به بررسی عمیق تر این مبحث خواهیم پرداخت.س
پایان قسمت اول
:مترادف انگلیسی لغات
Nafs[1]
اختصاصی اندیشه آنلاین
تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
:منبع
آثار استاد الهی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر