۰۹ تیر ۱۳۹۸

شناخت خود و شناخت مبدا خلقت


مفدمه
بر طبق آموزش های دانشگاه سیرکمال استاد الهی، هر انسان با شروع اولین زندگی زمینی خود، در واقع مرحله ابتدائی مسیری را آغاز نموده است که انتهای آن باید اصولن کسب کمال و پختگی تعیین شده برای آن شخص باشد. این در حالی است که مراحل میانی این مسیر، عوالمی می باشند که روح باید طی کند و مقاماتی که باید بدست آورد. س
استاد الهی در این راستا، در آثار خود به لزوم کسب هزار عالم روحی اشاره می کند که در آن، روح باید چهل هزار مقام معنوی را درک کرده، کسب نماید. عالم هزارو یکم، مرحله نهائی کمال است. این مراحل را می توان با ترم های دانشگاهی، و مقامات را با دروس و واحدهایی که در هر ترم باید پاس شوند، مقایسه نمود. با این وصف ، کسب کمال را نیز می توان به کسب درجه دکترا در دانشگاه تشبیه نمود. س
در مقالات پیشین و همینطور در این شماره و شماره های آتی، به آنچه در ارتباط با سه مرحله اصلی سیرکمال، توسط استاد الهی تدریس شده است، پرداخته شده و خواهد شد. در این مقاله، هدف آنست که فعلن بطور مختصر، بخش میانی این مسیر طولانی که خود به دو مرحله زیر تقسیم شده است را مورد بررسی و تدقیق قرار دهیم. س

مرحله اول: شناخت خود
باید بیاد داشت که هر روح ملکوتی که از مبدا خلقت، خلق می شود، پس از گذراندن مدتی در فضاهای مناسب، در زمانی از پیش تعیین شده، با یک روح بشری ویژه که منشا آن جهان ماده می باشد و جنین را در رحم یک مادر، تحت کنترل بیولوژیک خود دارد، باید درهم آمیزد تا با بوجود آمدن یک سیستم که «خودیت واقعی» نام دارد، شروع سیرکمال را استارت بزند. این زمان، لحظه ای است که جنین از رحم مادر متولد می شود . اولین فریادی که آن نوزاد برمی آورد، حاکی از درهم آمیختن آن دو روح و ایجاد یک خودیت جدید است. این نوزاد که دارای یک شخصیت حقیقی است، تا زمان بلوغ دستخوش یک دومینانس بسیار پیچیده در درون سیستم خودیت واقعی خود می باشد که شرح آن در ارائه دروس تلفیقی استاد الهی در آینده خواهد آمد. س
قبل از آنکه این شخص در این زندگی و یا در چند زندگی آینده زمینی ، به شناخت خود دست یابد، همه آنچه از اولین زندگی زمینی برایش رخ می دهد نیز جزو مراحل ابتدائی سیرکمال او محسوب میشود ، اما مرحله شناخت خود(خودشناسی) جزو مراحل میانی سیرکمال است. س
با در نظر گرفتن همه تعالیم استاد الهی در دانشگاه سیرکمال، کلن خودشناسی را می توان بدین شکل دسته بندی نمود: س

س- شناخت روانی و فیزیکی
هر شخص بالاخره در یکی از زندگیهای خود، دیر یا زود، به واسطه تجربیاتی که در همه زندگی های گذشته خود کسب نموده و با کمک و مساعدت یک سیستم معنوی، که به آنجا تعلق دارد، به مرور از تمرکز بر اشکالات دیگران منصرف شده، شجاعت نگاه بر سستی های اخلاقی و روانی خود را می یابد و در درون خود به کنکاش در امر یافتن نقاط ضعیف و شکننده خود و معایبی که در همه ادوار گذشته، از بذر به نهال، و از نهال به یک درخت تنومند تبدیل شده است، می پردازد. یک دانشجوی معنوی، باید شجاعت یافتن عیوب روانی خود را داشته باشد و با صداقت، آنها را بپذیرد. اما در این مسیر باید به دو نکته مهم، بعنوان روزنه ای برای رخنه و نفوذ نیروهای منفی و یا نفس توجه نمود. س

نکته اول: درهم شکستن و نا امیدی
برخی اوقات نفس خودِ سالک و همینطور نیروهای منفی خارج از او، چون همه راه های نفوذ دیگر را مسدود می بینند، در راستای تمرکز بر پروسه عیب یابی، به جوینده حقیقت چنین القا می کنند که با این همه عیوبی که تو داری و با اشتباهاتی که بواسطه این عیوب انجام می دهی ، هیچ امکان تصحیح و نتیجتن نجات نداری زیرا برای همیشه فرو افتاده ای! س
این یک مورد خطرناک است که اگر دانشجو، پخته نباشد به ورطه آن درخواهد غلتید، سپس ناامید شده و حداقل در آن مقطع شکست خواهد خورد.س
نفس و همینطور نیروهای منفی بازدارنده نامرعی، در واقع درصدد القاء خواست خود بر ما می باشند ، از اینرو می توان با آنها به گفتگو پرداخت (رجوع شود به مقاله «تفسیر یک گفتار») .س

 واقعیت آنست که اگر ما دارای ایراداتی هستیم ، در هر زمان می توانیم به تصحیح خود بپردازیم، البته این امر تنها با خواست ما و فقط با نیروی اراده ما صورت پذیر نیست و باید به یک سیستم قوی و ریشه دار معنوی متصل باشیم تا همو این امر را برای ما امکان پذیر کند. طبق آموزش های استاد الهی ، در چنین سیستمی، از بزرگترین عیوب ما تا به کوچکترین آنها را زیر ذره بین قرار می دهند و برطرف می سازند . این کار بزرگی است که برای ما انجام می شود، به شرطی که حقیقتن بخواهیم و در این راهی که با مبدا خلقت و معنویت باز کرده ایم، ایمان کامل و صداقت را از دست ندهیم، در اینصورت ، همانطور که استاد در آثار خود بر آن تاکید نموده است، همه کارها را برایمان انجام خواهند داد. زیرا عمده توجه ما می باشد. س
یک نمونه بارز این امر، تاثیری بود که عیسی مسیح بر مریم مجدلیه که تا آن زمان زندگی ناپاکی را پشت سر نهاده بود، گذاشت. این زن از اعمال خود چنان مایوس بود که دیگر راهی جز آنچه تا آن زمان رفته بود را برای خود میسر نمیدانست، اما عیسی او را انتخاب نمود و تغییر داد، تا جای که حتی یک انجیل نیز نوشت، گرچه این انجیل مورد تائید جهان مسیحیت نیست. گفته میشود عیسی به مریم مجدلیه ِمهر خاصی داشته است. س

در آثار استاد الهی نیز به یک زن روسپی اشاره می شود که با تغییراتی که در او ایجاد نمودند، نه تنها آن سبک زندگی را کنار گذاشت، بلکه یک زندگی مطابق با ارزشهای الهی را انتخاب نمود و طبق این گزارش، پس از چندی این خانم، چنان نزد مردم محترم شده بود که او را برای مشکلات خود، مورد مشورت قرار می دادند. س

نتیجه آنکه، تغییر در هر زمانی و در هر وضعیتی امکان پذیر است . با دانستن این مطلب، روزنه رخته نیروهای منفی و نفس از این طریق بسته میشود. با این وصف می توانیم و باید خود را از نظر نقاط ضعف و قوت روانی و شخصیتی مورد بررسی و تدقیق و نهایتن شناخت قرار بدهیم. در مقالاتی که در آینده در مورد علوم تلفیقی استاد الهی ارائه خواهند شد، بطور عمیق تری به ساختار روان و اثرات سیستم کارما ، ژنتیک روحی و تاثیرات عوامل خلقتی در این مورد پرداخته خواهد شد. س

نکته دوم: ایجاد غرور
در این مورد بهتر است به مقاله «تفسیر یک گفتار» مراجعه نمایید. در آنجا استاد الهی در پاسخی به یک سائل، نحوه ایجاد غرور و تبعات آن را به دقت تشریح نموده است.س 

نوع دیگر شناخت، فیزیکی است. بدین شکل که شخص با یک استدلال قوی، خود را از نظر فیزیکی محصول پدر و مادر خود می بیند و آنها را محصولی ژنتیک از پدر و مادرشان تا برسد به اولین انسان. در این نقطه سالک از خود می پرسد که اولین آدم چگونه ایجاد شد و از آنجا به نقطه وحدت اصلی که مبدا خلقت باشد می رسد. س
علم تشریح بدن فیزیکی و شناخت مکانیسم کارکرد اعضای بدن نیز بخش دیگر خودشناسی محسوب می شود، زیرا ذهن نا آرام را برای مرحله بعد، یعنی خداشناسی آماده می کند.س
س - شناخت روحی
از نظر روحی ، ممکن است روزی یک شخص در اثر پیشرفت در سیرکمال و یا بنابر محاسبات و ملاحظات معنوی، موفق شود زندگیهای ماقبل خود را در زمین ببیند. این امر می تواند تا جائی پیش رود که حتی مراحل حیوانی، گیاهی و جمادی را نیز شامل شود. برای مثال شخص می بیند که آخرین حیوانی را که بطور بارز در ساختن آخرین روح بشری شرکت داشته کدام است. س

س - شناخت ساختاری
این امر، مجموعه ای از بعد فیزیکی و روحی یک انسان را شامل می شود. این بدان معناست که دانشجو باید دریابد یک «خودیت حقیقی» از چه ابعادی تشکیل شده است، هر کدام از این ابعاد شامل چه اجزایی می شوند، این اجزاء چه نوع تعاملی با یکدیگر دارند و مکانیسم کارکرد آنها چگونه است و ارتباط کل سیستم خودیت، با بدن فیزیکی بر چه اساسی استوار است. برای مثال باید دانست که روح بشری چیست و چگونه ایجاد شده است و دلیل ایجاد آن چیست. و همینطور اینکه روح ملکوتی از چه اجزائی تشکیل شده است و ارتباط آن با روح بشری چگونه است (رجوع شود به سری مقالات«انسان از دیدگاه دانشگاه سیرکمال»). این مطلب بخش بزرگی از علوم تلفیقی استاد الهی را دربر می گیرد.س
در واقع پس از ملاحظات و عبور چندین زندگی زمینی(یا در همان زندگی)، دانشجو باید سه اصل کلی زیر را بیاموزد: س

س ۱-من که هستم
این بخش در واقع همه مواردی را می تواند در بر گیرد که فوقن مورد بررسی اجمالی قرار گرفت. یعنی شناخت روانی و فیزیکی و روحی . س

س ۲-هدف از آفرینش و سکنای من در این سیاره مادی چیست؟ س
یافتن پاسخ برای یک دانشجوی دانشگاه سیرکمال استاد الهی، کار ساده ای است، زیرا وی با مطالعه آثار او به سهولت می تواند در قدمهای اول، به این بینش دست یابد. این مطلب در مقالاتی دیگر مورد تدقیق قرار گرفته اند.س

س ۳- به عنوان یک انسان، وظیفه من چیست؟ س
هر انسان موظف است بداند در هر مرحله و با برخورد با هر پدیده اجتماعی، اخلاقی، عرفی، دینی ، شخصی و مانند آن، چه وظیفه ای بر عهده دارد و چه باید بکندد (رجوع شود به مقاله«وظیفه انسان در زندگی های زمینی»).س
از آن گذشته، شناخت خود، که منجر به شناخت خدا می شود نیز در همین مقوله جای دارد. س

س ۴- پس از مرگ برای انسان، یا حتی جماد، گیاه و حیوان چه رخ خواهد داد. س
به وضعیت انسان هنگام مرگ و پس از آن، در مقاله «اصول عقاید استاد الهی-قسمت دوم» پرداخته ایم. س

استاد الهی لازمه خودشناسی را رسیدن به مرحله انسانیت می داند: س
س " ...... همینقدر تعقل کند که از کجا آمده؟ و برای چه آمده؟ وآمدنش روی چه پایه ایست ؟ تا این اندازه می شود خودشناسی، ولازمۀ خودشناسی انسان شدن است. یعنی اگر یک بشر آنچه برای خودش خوب می داند، برای دیگران هم همان را در نظر گرفت وعمل کرد، انسان شده و خود به خود آنچه لازمۀ انسانیت است از او تراوش میشود. ......."(آثار الحق جلد اول-گفتار ۷۲۹) س


مرحله دوم: شناخت مبدا خلقت
پس از آنکه مرحله خودشناسی به پایان رسید، شناخت خدا در اِشلی کاملتر و از دیدگاهی با افقی وسیعتر آغاز می شود. به هر اندازه که روح در سفر خود بسوی کمال پیش میرود، به همان اندازه میدان درکش از مقوله خدا عمیق تر می شود و به ارتباط ناگسستنی خود با او بیشتر پی می برد. س
باید بیاد داشت که جهان هستی در کلیت خود، یک پدیده کوانتمی می باشد. این بدان مفهوم است که درک حقیقت آن، بستگی تام به ناظر دارد. اگر در جایی از یکصد انسان خواسته شود که به کلمه «محبت» بیاندیشند و نظر خود را در یک جمله بیان نمایند، شاهد طیفی از اظهار نظرات مختلف خواهیم بود که هر کدام به نوعی آن حقیقت را تفسیر نموده است.س
از آنجا که انعکاس واقعیت، تنها بستگی به ناظر (کسی که به آن می اندیشد) دارد ، می توان نتیجه گرفت که آنچه تعیین کننده درجه حقیقت است، سطح کمال یک ناظر می باشد. با آنکه در انتهای راه، همه یک حقیقت را درک می کنند، اما حتی در آن زمان نیز تفسیرها، بطور صد در صد یکسان نخواهد بود. درک خدا نیز از این قاعده مستثنی نیست. تنها تفاوت در این است که، خدا یک اسم و یا یک تصویر بدون تاثیر نیست، بلکه او موجودی است که دائمن و بطور خستگی ناپذیر با ما در حال گفتگوست. او از طریق اتصال دائمی خود با «ذره الهی» در درون «خودیت واقعی» هر انسان، خود را تا سطح سیرکمال هر فرد تنزل می دهد تا آنکه همه بتوانند او را درک نموده ،از او کسب منفعت(فیض) نمایند.س
 بدیهی است که در قدمهای اول، این امر برای دانشجو کمتر قابل لمس است ولی به مرور با زبان او، با عطر او و با اثرات ماورائی اش آشنا می شود. درست به همین دلیل است که مولوی در یک بیت از یکی از غزلیات خود می گوید: س
س " زمن ای ساقی مردان      نفسی روی مگردان" س

پس از شناخت خدا، سالک وارد مراحل جدی و عمیق تر سیرکمال می شود که در انتهای آن، آخرین عالم قرار دارد: س

س ".......... سالک ، در تمام این مراحل ممکن است جسمش هم بعضی از عوالم را درک کند یا نکند ، اما وقتی به آخرین مرحله رسید ( که عالم هزار و یکمی باشد ) دیگر همه چیز برایش روشن میشود . ذوق به خدا پیدا میکند ، توکل پیدا میکند، در زندگانی خیلی قوی میشود و دیگر هیچوقت خوفی از مردم ندارد، اعتماد به نفس پیدا میکند. فقط از خدا خوف دارد وآنهم خوفش نسبت به اعمال خودش است. در دین وایمان و روش سلوکش هم تزلزلی پیدا نمیکند . "    (آثار الحق جلد اول-گفتار ۷۲۹)س

همانطور که بارها در مقالات مختلف، اظهار شده است، در حال حاضر هدف آن است که جهانبینی استاد الهی بطور اجمالی و کاملن روبنایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. از اینرو تا حد امکان از ورود به مباحث عمیقتر فلسفی و علمی اجتناب می شود تا همه خوانندگان این فصلنامه، در هر رده فکری، بتوانند با الفبای دانشگاه سیرکمال استاد الهی آشنا شوند. یقینن در آینده، اگر خواست او به این امر تعلق گیرد، به مباحثی که آموزشهای استاد را از طریق علوم آکادمیک ارائه می دهند خواهیم پرداخت.س


تحقیق و بررسی: فرامرز تابش
منابع: آثار استاد نور علی الهی(۱۸۹۵ تا ۱۹۷۴) س
کد مقاله در آرشیو فصلنامه اندیشه آنلاین آلمان: س
akhoj o,n , akhoj lfnh



در یوتوب                                                                             
برای مشاهده فیلم ویدئویی این مقاله، اینجا کلیک کنید.س

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر